«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با مادر بزرگوار شهید «حبیب الله فلاح زاده» پرداخته است. این مادر بزرگوار از قول همرزمان فرزندش بیان کرد: «فرزندم شب قبل از شهادت کف میزد و شادی می کرد که فردا روز دامایش یعنی شهادت است و همانگونه شد و فردای آن روز به شهادت رسید.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۸۴۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
در مصاحبهای پدر شهید «احمد آقاباباگلی» با یادآوری خاطرات کودکی شهید بیان داشت که تمام لحظات زندگی پسرش، حتی دوران حضورش در جبهه، همواره در برابر چشمانش مجسم است.
کد خبر: ۵۸۴۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۶
تاریخ شفاهی والدین شهدا
در این کلیپ پدر شهید «گلابراهیم پارسا» میگوید: «فرزندم در وصیتنامهاش مینویسد: ای نسل جوان بیتفاوت نباشید، علیاکبر حسین(ع) برای هدفش به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۸۴۴۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «محمدشریف عبداللهی» میگوید: سربازی پسرم در مازندران بود. یک روز همراه یکی از دوستانش به یکی از روستاهای اطراف رفته بودند. شهید متوجه گاوی شد که مریض و روی زمین افتاده بود. نگاهی به آن کرد و شروع به نوازشش کرد. چند دقیقه بعد که برگشتند، دیدند گاو سرحال ایستاده است. نباید از مرگ ترسید، ما به سوی خدا بازمیگردیم.
کد خبر: ۵۸۴۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۷
تاریخ شفاهی پدارن شهدا
در این کلیپ پدر شهید «لطفالله خدر» نقل میکند: «لطفالله بسیار عاقل، مودب و خوشرو بود. پیرو خط امام و ائمه معصومین(ع) بود. او با صدق دل و با یقین به این راه پا گذاشت.»
کد خبر: ۵۸۴۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید «محمد ناجی» میگوید: او را به کردستان اعزام کرده بودند. دو ماه از خدمتش میگذشت که مرخصی گرفت و به خانه آمد. در کنارم مینشست و از جبههها میگفت. یک هفته از رفتنش گذشت که شنیدم مردم درباره پسرم صحبت میکنند و میگویند ناجی شهید شده است تا اینکه ظهر همان روز، پیکر بیجانش را آوردند.
کد خبر: ۵۸۴۳۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهید والامقام مهدی حجتی گفت: وقتی پیکر پسرم را به بیمارستان منتقل کردند، نزد من آمدند و به من گفتند پسرت مجروح شده اما من شهادتش را باور داشتم.
کد خبر: ۵۸۴۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
پدر شهيد «باقر باقری هاشم آباد» میگوید: بسیار بخشنده بود و به افراد بیبضاعت توجه خاصی داشت، بطوریکه قبل از عید نوروز از من میخواست که برای چند تا از دوستان نیازمندش کت و شلوار بخرم.
کد خبر: ۵۸۴۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا
والدین شهید «غلام یوسفی» میگویند: پسرم اخلاق نیکویی داشت و همواره به حرفهای ما گوش میداد. او بسیجی بود و برای گشتزنی رفته بود. اشرار در کمین بودند و جلوتر سنگر گرفته بودند. هنگامی که پسرم و همراهش نزدیک شدند، اشرار شروع به تیراندازی کردند و در این درگیری، پسرم و همراهش هر دو به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۵۸۴۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «علی خادمی» میگوید: همیشه به مسجد میرفت و با همه رفتار خوبی داشت. وقتی میخواست همراه دوستش جایی برود، به او میگفت؛ "اول نمازت را بخوان، بعد با من بیا." آرزویش شهادت بود و واقعاً هم لیاقتش را داشت. در نامههایش مدام مینوشت که از نرسیدن به شهادت ناراحت است.
کد خبر: ۵۸۳۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «عباس احمدی» میگوید: پسرم توی فامیل اخلاقش نمونه بود و با همه خوشرفتار بود. همیشه پای منبر مینشست و به مسجد میرفت. هفده ساله بود که راهی جبهه شد.
کد خبر: ۵۸۳۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با مادر بزرگوار شهید «مصطفی برزگر ابرقوئی» پرداخته است. این مادر بزرگوار بیان کرد: «وقتی پیکر فرزندم و وسایلش را بعد از شهادت آوردند پول خمس را کنار گذاشته بود.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۸۲۹۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «منصور میرزاده کوهشاهی» میگوید: یک روز، دوست فرزندم به او خبر داد که اشرار را در اطراف روستایشان دیده است، پسرم همراهش میرود و داخل کانال مخفی میشوند، اما اشرار متوجه حضورشان شدند و گفتند؛ شما بسیجی کوهشاهی هستید و سپس به سمت پسرم و دوستش تیراندازی کردند. بعد از خاکسپاری بود که فهمیدم فرزندم به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۵۸۲۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «رضا ابراهیم نژاد» میگوید: فرزند شهیدم، انسان عاقلی بود و همین که عاقل بود شهید شد. اشتیاق شهادت داشت، اشتیاقش غیر قابل وصف بود. همیشه دوست داشت در جبهه حضور داشته باشد.
کد خبر: ۵۸۲۸۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «کیدی زارعی» میگوید: فرزندم در زندگیاش هیچکس را تا به حال ناراحت نکرده بود. انسان خودساختهای بود و همیشه بدون اینکه به او چیزی بگوییم در کارها کمکمان میکرد. درس طلبگی میخواند. یک روز پیش پدرش آمد و گفت؛ میخواهم به جبهه بروم. من به او اجازه ندادم ولی او به جبهه رفت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۲۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
در آستانه سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر به گفتگویی با مادر شهید "نمک روح" میپردازیم که اینگونه بیان میکند: همین که لحظه ی آخر چشمم به صورت پر از ترکش پسر شهیدم خورد به اوگفتم: "ننه، شیرم حلالت" و با او اینگونه وداع کردم.
کد خبر: ۵۸۲۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۳۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا
والدین شهید «عبدالله پورفولادی» میگویند: شهید خودش یک دانشآموز بود و همیشه میگفت؛ "دانشآموزها باید اول به جبهه بروند و بعد برگردند درسشان را ادامه بدهند." وقتی گفت میخواهد به جبهه برود، ما مخالفت کردیم، اما او در جواب گفت؛ "میخواهم به خاطر امام بروم." همان شبی که به جبهه رفت، خوابش را دیدم؛ روبهرویم ایستاده بود و به من نگاه میکرد.
کد خبر: ۵۸۲۲۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا/
همسر شهید «رحمان عبدالی» میگوید من و شوهرم سه سال با هم زندگی مشترک داشتیم و فرزند دومم ۲۰ روز بعد ار شهادت همسرم به دنیا آمد. با وجود اینکه خانوادههای هر دو طرف در کنارم بودند، اما باز هم نبود پدر بچهها برایم خیلی سخت بود. به راستی همسران شهدا هم نقش پدر داشتن وهم مادر. در ادامه این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۸۲۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۴
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با مادر بزرگوار شهید «حسن کارگران بافقی» پرداخته است. این مادر بزرگوار بیان کرد: «فرزندم یک بار به مرخصی آمد و میگفت که به شهادت میرسم و به آرزوی دیرینه خود شهادت رسید.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۸۲۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۲
خاطرات شفاهی جانبازان،
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با جانباز سرافراز «کمال فلاح یخدانی» پرداخته است. این جانباز سرافراز بیان کرد: زمانی که جنگندههای عراقی مقر فرماندهی را بمباران کردن زخمی شدم و دو چشم را از دست دادم. همرزمانم انگشتر و ساعتم را به عنوان یادگاری شهید از دستم بیرون آوردند. پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۸۱۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۴